دانلود،دانلود آهنگ جدید،دانلود فیلم جدید

دانلود،دانلود آهنگ جدید،دانلود فیلم جدید،دانلود سریال،دانلود نرم افزار ، اخبار استخدامی ،

دانلود،دانلود آهنگ جدید،دانلود فیلم جدید

دانلود،دانلود آهنگ جدید،دانلود فیلم جدید،دانلود سریال،دانلود نرم افزار ، اخبار استخدامی ،

بیوگرافی همسرش و دخترش مهدی سلطانی

مهدی سلطانی ,بیوگرافی مهدی سلطانی ,عکس مهدی سلطانی

بیوگرافی و زندگینامه

مهدی سلطانی بازیگر سینما و تلویزیون ایران متولد سال 1350 در شیراز می باشد و 46 سال سن دارد.

 تحصیلات :وی دارای مدرک دکترای تاتر از فرانسه می باشد. 

مهدی سلطانی در حال حاضر عضو هیئت علمی و استادیار دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران است.

وی فعالیت هنری و بازیگری خود را از سال 1374 با حضور در مجموعه کاراگاه ساخته حسن هدایت آغاز نمود. 

آخرین حضور او در تلویزیون در سریال دیباجی در نقش نفر می باشد.

ازدواج و همسرش

مهدی سلطانی چندین سال است که ازدواج کرده است و متاهل است و یک دختر به اسم روژا نیز دارد که سال 92 به دنیا آمد.

مهدی سلطانی و دخترش

عکس مهدی سلطانی و دخترش

 مهدی سلطانی و دخترش روژا

گفتگو با مهدی سلطانی

بسیاری از منتقدان با توجه به نقش هایی که ایفا کردید و میزان اثرگذاری و تکنیک بازیگری شما نقدهای مثبتی برای شما نوشتند و شما را یکی از چهره های سال بازیگری انتخاب کردند. در واقع شما انتخاب های درستی برای ایفای نقش داشتید و چه در تئاتر و چه در رسانه های دیگر حضور بسیار مثبتی داشتید. یک سوال اساسی که پیش می آید این است که آیا «متن» در انتخاب های شما سهم بیشتری داشته یا «نقش»؟ نظرتان چیست؟ 

– اینکه منتقدان نظر مثبتی به من داشتند و من را به عنوان یکی از بازیگران انتخاب کردند دم شان گرم باشد. امیدوارم شایستگی چنین انتخابی را داشته باشم اما در پاسخ به سوال شما که چرا این نقش ها را انتخاب کردم باید به چند نکته اشاره کنم. عوامل متعددی در این انتخاب ها دخیل هستند و هر کدام اثرگذاری خود را خواهند داشت. در وهله اول، کارگردان یک فیلم، سریال یا تئاتر است. در وهله دوم، متن نمایشی است. در وهله سوم، نقش و کاراکتری است که قرار است آن را ایفا کنم و در آخر، عوامل و گروه بازیگران اثر نمایشی است. 

دوران جوانی مهدی سلطانی

عکسی از دوران جوانی مهدی سلطانی سروستانی

اینستاگرام مهدی سلطانی : Instagram / MehdiSoltanisarvestani

در مورد سریال شهرزاد باید بگویم که همه چیز خوب بود و هیچ جای شکی برای من باقی نمانده بود. کارگردان حسن فتحی بود. نویسنده خود آقای فتحی به همراه نغمه ثمینی بود. نقش بسیار جذاب بود و گروه بازیگران هم در سطح بالایی قرار داشت. خوشبختانه وقت من هم آزاد بود و به من اجازه می داد در خدمت کار باشم. 

سریال بعدی «کیمیا» بود که از شبکه دوم سیما پخش می شد. در گذشته تجربه کار با افشار را در سریال «مادرانه» داشتم. از آن سریال گذشته تجربیات و خاطرات خوبی داشتم. نویسنده کار هم بهبهانی بود. ایشان به عنوان یک درام نویس حرفه ای کارهای درخشانی از جمله «نرگس» و «خاک سرخ» داشتند. نقشی هم که به من پیشنهاد شد، برایم جای کار بسیاری برای خلاقیت و ایجاد فضایی دیگر داشت زیرا با یک ساواکی تاکنون چنین برخوردی در آثار نمایشی ما نشده بود. 

طی صحبت هایی هم که با کارگردان کار داشتم، قرار بر این شد که ما «قضاوت منفی» نسبت به شخصیت شهرام کامفر نداشته باشیم. من به مثابه یک بازیگر هیچ گاه یک کاراکتر را به شکل منفی بازی نخواهم کرد؛ حتی اگر پرسوناژ یک قاتل بالفطره باشد. از دریچه چشمان نقش به جهان پیرامون می نگرم و از ذهنیت او اتفاقات را تحلیل و پردازش می کنم و تلاش می کنم نقش را قضاوت نکنم.

در مورد تئاتر «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزاتقی خان فراهانی» همین رخدادهایی که عرض کردم اتفاق افتاد. دکتر علی رفیعی بزرگمرد ورطه هنر تئاتر در این مملکت است که آثار او در تاریخ جای خوش خواهند کرد. ایشان کارهای پربیننده و هنرمندانه ای را ارائه داده اند. موضوع این نمایش مربوط به شخصیت و احوال امیرکبیر بود. نقش پیشنهاد شده به من نیز نقش خود میرزاتقی خان فراهانی بود. تمام این عوامل دست به دست هم دادند و شانس ایفای این نقش به من رسید.

با دنبال کردن نقش ها و کاراکترهایی که ایفا کردید متوجه یک نوع «باور» و «تاثیرگذاری» شدم که شما به نقش ها می دهید. اگر بخواهم به جزییات این پدیده بپردازم باید به همین نمایش «خاطرات و کابوس های یک جامه دار…» اشاره کنم. جهان نمایشی علی رفیعی مخصوصا از نظر بازیگری به شکل «برونگرا» است. یعنی بازیگران با حرکات و گفتار بیرونی، نقش خود را پردازش می کنند. این اجرا شباهت های بسیاری به اجراهای وسوالد میرهولد و برتولت برشت دارد. 

mehdi soltani

حتی در همین نمایش ما دیالوگ هایی شبیه به نمایشنامه «گالیله» به قلم برتولت برشت را به گوش می شنویم. اما نوع و جنس بازی شما کمی متفاوت با این رویکرد است. در واقع شاید بشود با کمی مسامحه اسم این شیوه را «درونگرا» نامید. این شیوه در حقیقت روی به سوی «باور نقش» و همینطور شکل های ناتورالیستی تئاتر از جمله «سیستم استانیسلاوسکی» و «متد اکتینگ لی استرازبرگ» دارد. شاید بشود گفت که برای تماشاگر خود شخصیت «امیرکبیر» زنده می شود. پرسش این است که چگونه این تعادل را ایجاد کردید و چگونه به قالب نقش درآمده اید؟ راز این امر را چگونه می شود بررسی کرد؟ 

– در قدم اول باید بگویم اگر شما نقشی را به شکل «برونی» ایفا کنید، نشانه ضعف نیست. هنر بازیگری به واسطه انواع و اقسام سبک ها و شیوه های بازیگری تعریف می شود. گاهی این سبک ها چنان متقضاد و مختلف هستند که تعاریف بازیگری را نیز دستخوش تصادم قرار می دهند. برای شرح این گوناگونی در دانش بازیگری باید از استاتیسلاوسکی شروع کنم که نظریه پرداز بسیار شناخته شده ای است. او می گوید:«بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر برسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که یک بازیگر در نقش دیگری فرو رفته است اما یک تئوریسین بزرگ دیگر مانند برتولت برشت اعتقاد دارد که «بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر نرسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که نقش و اجرای تئاتر واقعی است. 

با این اوصاف نگاه ها و تعاریف بازیگری کاملا متفاوت هستند اما به این نکته توجه کنید که هیچ کدام دروغ نمی گویند. زیرا هنر بستر سلیقه ها و تئوری هاست. کلید اصلی این است که بتوانید با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید و اندیشه یا احساسی را که می خواهید به تماشاگر انتقال بدهید، به مقصر برسد. فرقی نمی کند که شما به کدام شیوه عمل کنید. به قول شما می توان به سوی شیوه میرهولد و برشت پیش رفت یا به سمت شیوه استانیسلاوسکی حرکت کرد. من اعتقاد دارم برای اینکه تماشاگر متقاعد بشود باید در وهله اول خود بازیگر متقاعد بشود. 

اگر من به منزله بازیگر یک «کنش»، «حرکت»، «دیالوگ» یا «میزانسنی» را ایفا می کنم که به آن «باور» نداشته باشم، در پی آن تماشاگر نیز آن را باور نخواهد کرد. حتی می توانم چنین بگویم که اگر 20 درصد به باور رسیده باشم متعاقبا تماشاگر نیز 20 درصد باور خواهد کرد. به همین میزان تا 100 درصد نیز حساب کنید. هدف من در بازیگری باور نقش است؛ سپس تماشاگر هم آن نقش را باور خواهد کرد. این امر را تا آنجا که «متن»، «کارگردان» و هر نوع عامل دیگری به من اجازه بدهد انجام خواهم داد.  

یک نکته بسیار جالب در بازیگر این است که اکثر قریب به اتفاق بازیگران تئاتر وقتی به ورطه سینما و تلویزیون وارد می شوند به شکلی ناهنجار ظاهر نقش  خود را ایفا می کنند. در واقع نمی توانند خود را با محدودیت ها و گزینه های یک رسانه دیگر وفق بدهند و به قول معروف عرصه را می بازند اما این اتفاق نه تنها برای شما نیفتاد بلکه در هر مدیومی که ظاهر شدید توانستید به نحو احسن ایفای نقش کنید و نقدهای مثبتی را دریافت کنید. می خواهیم کشف کنیم که مهدی سلطانی چگونه این کار را انجام داده است؟

– به نظر من باید در ابتدا نقش را به دو بخش کلی تقسیم کرد. در وهله اول، «رسیدن به نقش» مهم است و در وهله بعدی «چگونگی ایفای نقش» درجه اهمیت بالایی دارد. در رسیدن به نقش تئاتر، سینما و تلویزیون با یکدیگر تفاوت ماهوی ندارند. اگر کاراکتر  شما امیرکبیر است، باید به آن نقش برسید. وقتی این مرحله را انجام دادید به چگونگی ایفای نقش می رسید. حالا شما می بینید که نقشی را که به آن رسیده اید، باید چگونه در این مدیوم ایفا کنید. 

باید نقش را متناسب با رسانه مورد نظر بکنید و این امر از اوجب واجبات است. شما می توانید یک قاشق نمک را در یک قابلمه کوچک بریزید و در انتها متوجه می شوید شور شده است. یا یک قاشق نمک را در یک دیگ بزرگتر بریزید و ببینید که چقدر بی نمک شده  است. به نظر من این مثال می تواند به خوبی نشان بدهد که چگونگی ایفای نقش را دریابید. باید بسنجید که چه مقدار نمک در غذای خود بریزید تا شور یا بی نمک نشود. تجربه بازیگری در تئاتر نکات مهمی را به یک بازیگر هدیه می دهد. 

بیوگرافی مهدی سلطانی

تا به حال شده است که در سینما مخصوصا در سینمای جهان بازی یک هنرمند را ببینید و به شدت تحت تاثیر بازی او قرار بگیرید؟ یعنی با خود بگویید خدای من چقدر این بازیگر درست و دقیق بازی می کند؟

– من بازی های دنیل دی لوئیس را بسیار دوست دارم، مخصوصا در فیلم «دارودسته نیویورکی» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی خیلی دقیق بود. بازی های داستین هافمن و استیو مک کوئین در فیلم «پاپیون» به نظرم بی نظیر است. بازی مارلون براندو در فیلم «پدرخوانده 1» فوق العاده است. چند بازیگر و فیلم دیگر را بسیار می پسندم ولی این سه فیلم را به عنوان سه اثر برتر انتخاب می کنم.

تا به حال تحت تاثیر این بازیگران قرار گرفته اید؟ یعنی به عنوان یک الگو یا حتی ی گزینه برای انجام یک کنش یا یک دیالوگ از این بازیگران نشانه ای را دریافت کرده اید؟ یا همیشه با خود عهد بسته اید که تحت تاثیر هیچ هنرمند دیگری قرار نگیرید؟

– من معتقدم یک بازیگر باید منحصر به فرد باشد. یعنی یک بازیگر باید متناسب با آن شرایط مفروض عمل بکند که اگر چنین بشود یگانه می شود. به نظرم باید همیشه شبیه به خودت باشی. این امر فقط در مورد یک نقش نباید اتفاق بیفتد. باید در مورد همه کاراکترها چنین شود. شما یک بازیگر به خصوص هستید که توانسته اید آن نقش را آن گونه بازی کنید و اگر بازیگر دیگری بود به شکل متفاوتی آن نقش را ایفا می کرد. یک نقش از درونیات و فیلتر ذهنیت و تجربیات یک بازیگر به خصوص می گذرد و به منصه ظهور می رسد. واقعیات پیرامون، شخصیت و گذشته یک هنرمند شیوه ایفای نقش او را تعیین می کند. هر چند آن مجسمه ای که شما خلق می کنید متوسط هم باشد اما زندگی در آن جریان دارد. 

البته منظور من تقلید و کپی برداری از یک بازیگر دیگر نبود. در واقع بگذارید این طور بگویم که وقتی آل پاچینو در فیلم «پدرخوانده 2» با جسد بی جان شخص مقابلش روبرو می شود به گونه ای واکنش نشان می دهد که تاکنون در سینما دیده نشده است و فضایی دیگر خلاق می شود. در حقیقت آن فریادی که آل پاچینو به صورت خاموش می زند در ذهن ها می ماند و گویی شخصیت دچار یک شوک احساسی ناگهانی شده است. پس از ایفای نقش بود که این نوع بازی و شوک های شدید روانی را در فیلم های دیگر نیز شاهد بودیم. 

یک چیز جالب بگویم؛ صدابردار فریاد آل پاچینو را در آن فیلم قطع کرده بود. چیزی که من درباره این فیلم خواندم این بود و این اتفاق خیلی به سبک آل پاچینو کمک کرده است. در واقع این پدیده را صدابردار با قطع صدای آل پاچینو ایجاد کرده است و نمی دانم این امر چقدر به حقیقت نزدیک است. در یک مجله خواندم که صدابردار در گیر و دار ضبط فیلم، صدای آن را قطع می کند و سپس آن را برمی گرداند.

عوامل فنی در کمک به یک بازیگر تاثر شایان توجهی دارند. در سینما این عوامل بسیار به بازیگر در ایفای نقش کمک می کند؛ برای شما هم چنین اتفاقی افتاده است؟

– گاهی شده است که صدای نفس هایی را به من در هنگام صداگذاری اضافه کرده اند. مثلا در یک جایی خشمگین بودم و سکوت کرده ام اما نفس هایی را که برای یک سکانس گذشته بوده است به بازی من اضافه کرده اند. اصلا این اتفاق را دوست ندارم. هدف من چنین بود که آن خشمگینی در یک سکوت اتفاق بیفتد. گاه گداری چنین اتفاقاتی می افتد. 

عکس مهدی سلطانی

فیلم های سینمایی مهدی سلطانی

1392 اشباح
1392 چ
1390 ملکه
1379 سایه روشن
1377 پرواز خاموش

سریال های مهدی سلطانی

1396 شهرزاد 2
1395 دیباجی
1394شهرزاد
1394کیمیا
1393خانه کاغذی
1393هفت سنگ

1393مدینه
1392مادرانه
1391عکاسخانه
1390جنایت و مکافات

1391دیوار
1389در مسیر زاینده رود
1382روزهای به یاد ماندنی
1380تصمیم نهایی

1378محاکمه
1377یکی یه دونه
1377حنانه
1374حقیقت در آینه
1374کاراگاه

مهدی سلطانی

تئاتر های مهدی سلطانی

مده آ (مهرداد نظری) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ۱۳۷۱
خوبی بزرگ زندگی (علیرضا حیدری) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران  ۱۳۷۲
آنشب که خورشید ساقی بود (علی پاکدست) دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران  ۱۳۷۳

چند و چون به چاه رفتن چوپان (علی یازرلو) تهران،  سالن چهارسو و مولوی، سیزدهمین جشنوارهٔ تئاتر فجر ۱۳۷۳
محاکمه ژاندارک در رُوان (داریوش مختاری) تهران، تالار مولوی ۱۳۷۴
افسانه (مینا ابراهیم‌زاده) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۴

سرود بال سروش (شکرخدا گودرزی) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۴
معرکه در معرکه (حسن میرباقری) رشت، تالار سردار جنگل ۱۳۷۵
خانهٔ عروسک Une maison de poupée” (مهدی سلطانی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۶

آخرین قهرمانان زمین (اصغر فرهادی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۶
دیوار (محسن علیخانی) تهران، تئاترشهر، سالن چهارسو ۱۳۷۷
چیزی یادم نمی آد (مهدی سلطانی) تهران، تالارمولوی ۱۳۷۸

دختر گل فروش Pygmalion (پروانهٔ مژده) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۷۸–۷۹
این قصه را ایرانیان نوشته‌اند (علیرضا نادری) تهران، تالار مولوی ۱۳۷۹
سعادت لرزان مردمان تیره‌روز (محسن علیخانی) تهران، تئاترشهر، تالار سایه ۱۳۸۰

والس مرده شوران (کوروش نریمانی) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۱
پچپچه‌های پشت خط نبرد (علیرضا نادری) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی ۱۳۸۱
چیستا (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۲

مضحکهٔ شبیه قتل (حسین کیانی) تهران، تئاترشهر، تالار سایه ۱۳۸۲
تیغ کهنه (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، تالار چهارسو ۱۳۸۲–۱۳۸۳
روزهای زرد (ایوب آقاخانی) تهران، تالار سایه ۱۳۸۳

خانه (کیومرث مرادی) تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی ۱۳۸۸
رمولوس کبیر (نادر برهانی مرند) تهران، تئاترشهر، سالن اصلی ۱۳۸۸
رقص زمین (حسین پاکدل) تهران، تئاتر شهر، سالن چهارسو، ۱۳۸۸

حضرت والا (حسین پاکدل) تهران، مجموعه تئاتر ایرانشهر، سالن شماره یک ۱۳۸۹
پدرخوانده ناپلی (بابک محمدی) تهران، مجموعه تئاتر ایرانشهر، سالن شماره یک ۱۳۹۱
خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان (دکتر علی رفیعی) تهران، تالار وحدت 1394



بیوگرافی علیرضا کمالی و همسرش +عکس ها + کانال تلگرام

علیرضا کمالی و همسرش ,بیوگرافی علیرضا کمالی

بیوگرافی و زندگینامه

علیرضا کمالی بازیگر سینما و  تلویزیون متولد 27 اردیبهشت ماه سال 1359 در تهران می باشد و 36 سال سن دارد .

او در یک خانواده ای فرهنگی ورزشی به دنیا آمد و تنها فرزند خانواده اش است.

او با بازی در فیلم سینمایی ملک سلیمان به کارگردانی شهریار بحرانی، توانست به خوبی مورد توجه قرار بگیرد.

آخرین کار او در تلویزیون حضور در نقش اصلی سریال نفس به کارگردانی جلیل سامان می باشد که سال 96 پخش گردید.

ازدواج و همسر

علیرضا کمالی ازدواج کرده است و متاهل می باشد .اسم همسر او دنیا مدنی می باشد که دختر رویا تیموریان است.

عکس علیرضا کمالی و همسرش دنیا مدنی

علیرضا کمالی و همسرش

علیرضا کمالی نژاد سال 1379 وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در حین تحصیل در حوزه هنری تهران در رشته نمایش عروسکی فعالیت کرد، که سه سال این همکاری طول کشید و در نهمین جشنواره سراسری تئاتر دفاع مقدس بعنوان بهترین بازیگر انتخاب شد.

در سال 82 بعنوان دستیار کارگردان در سریال شیخ بهایی به کارگردانی شهرام اسدی بصورت جدی کارشان را در حوزه سینما و تلویزیون شروع کردند. آقای کمالی نژاد برای اولین بار در نقش شمایل حضرت علی اکبر در سریال ثارالله به نویسندگی مجتبی فرآورده و کارگردانی شهریار بحرانی، مقابل دوربین رفت اما به علت توقف فیلمبرداری آن پروژه در دی ماه سال 82، هیچگاه تصاویر اولین بازی ایشان پخش نشد… اما چند سال بعد با هنرنمایی فوق العاده خود در فیلم سینمایی ملک سلیمان، این بار به تهیه کنندگی مجتبی فرآورده و کارگردانی شهریار بحرانی، توانست توجه همگان را به خود جلب کند.

 

علیرضا کمالی و مادرش

علیرضا کمالی و مادرش

اینستاگرام علیرضا کمالی : Instagram / AlirezaKamali

عکسهای علیرضا کمالی

سریالهای علیرضا کمالی

سریال امام حسین (ع) ۱۳۸۲ (شهریار بحرانی)
سریال دوباره زندگی ۱۳۸۳(نادر مقدس)
سریال نرگس ۱۳۸۴(سیروس مقدم)
سریال راز ققنوس ۱۳۸۴(نادر مقدس)

سریال نردبام آسمان ۱۳۸۶(محمد حسین لطیفی)
سریال گل بارون زده ۱۳۸۵(عباس رنجبر)
سریال شهر دقیانوس ۱۳۸۷(مهرداد خوشبخت)
سریال شوق پرواز ۱۳۸۸(یدالله صمدی)

سریال قلب یخی ۱۳۸۸- ۱۳۹۰(محمد حسین لطیفی)
سریال میلیاردر ۱۳۹۱ (علیرضا امینی)
سریال انقلاب زیبا ۱۳۹۳ (بهرام توفیقی)
سریال نفس  1395 (جلیل سامان)

فیلمهای سینمایی علیرضا کمالی

سینمایی سد معبر  1395 (محسن قرایی)
سینمایی اینجا شهر دیگری است ۱۳۹۰ (احمدرضا گرشاسبی)
سینمایی به فاصله یک نفس ۱۳۹۰( امیر انصاری)
سینمایی آخرین برگشتی ۱۳۸۸(امیر انصاری)

سینمایی سفر۱۳۸۲(مهرداد خوشبخت)
سینمایی چشمهایت راببند ۱۳۸۴(علیرضا امینی)
سینمایی در آغاز یک روز ۱۳۸۷(بهرام توکلی)
سینمایی دستهای خالی ۱۳۸۵(ابولقاسم طالبی)

سینمایی ملک سلیمان(ع) ۱۳۸۵- ۱۳۸۷(شهریار بحرانی)
سینمایی سفر ۱۳۸۴(علیرضا سبزواری)
سینمایی پایان راه ۱۳۸۵(افسانه منادی)
سینمایی جنگ کودکانه ۱۳۸۳(ابولقاسم طالبی)

alireza kamali


به اشتراک بگذارید :

، ، ، ، ، ، ، 

بیوگرافی رضا یزدانی و همسرش +عکسها و فعالیت ها

بیوگرافی و زندگینامه

 خواننده و بازیگر ایرانی متولد 24 مهرماه سال 1352 در تهران می باشد و هم اکنون 43 سال سن دارد..

وی فعالیت خود را در عرصه خوانندگی از سال 77 آغاز نمود و در سال 833 با فیلم طهران نو وارد سینما و بازیگری شد.

وی خوانندگی تیتراژ بسیاری از فیلم های یی و سریال ها را انجام داده است.

رضا یزدانی ,بیوگرافی رضا یزدانی و همسرش

ازدواج و همسر

رضا یزدانی چند سال است که ازدواج کرده است . اسم همسر او شبنم لالمی است و آنها یک دختر هم به نام پریا دارند.

 

عکس رضا یزدانی و همسرش و دخترش

 و دخترش

رضا یزدانی

کارنامه و فعالیت های رضا یزدانی

آهنگسازی و خوانندگی تئاتر «دادگاه جنجال‌برانگیز» / سال ۱۳۷۷

آهنگسازی و خوانندگی تئاتر «اگر باران بخواهد» / سال ۱۳۷۸

انتشار آلبوم «شهر دل» / ۱۳۷۹

انتشار آلبوم «پرنده بی پرنده» سال / ۱۳۸۲

آهنگسازی، حضور و خوانندگی فیلم سینمایی «حکم» به کارگردانی مسعود کیمیایی / ۱۳۸۳

برندهٔ تندیس حافظ جشن سینمایی دنیای تصویر برای ترانهٔ فیلم حکم / ۱۳۸۴

انتشار آلبوم هیس سال / ۱۳۸۵

خوانندهٔ برگزیدهٔ جشن وبلاگ پارسی (محیط زیست) برای اجرای ترانه برج / ۱۳۸۵

آهنگسازی، حضور و خوانندگی فیلم سینمایی «رئیس» به کارگردانی مسعود کیمیایی/ ۱۳۸۶

آهنگسازی و حضور و خوانندگی فیلم سینمایی «چهره به چهره» به کارگردانی علی ژکان / ۱۳۸۶

خوانندگی تیتراژ سریال «مرگ تدریجی یک رؤیا» به کارگردانی فریدون جیرانی و آهنگسازی کارن همایونفر / ۱۳۸۷

خوانندگی ترانه بگو تهران با آهنگسازی فردین خلعتبری و شعر و نماهنگ رامین فاروقی / ۱۳۸۷

خوانندگی و آهنگسازی ترانهٔ فیلم «آبی استقلالی» / سال ۱۳۸۸

برندهٔ تندیس حافظ جشن سینمایی دنیای تصویر برای دومین بار برای سریال مرگ تدریجی یک رؤیا / ۱۳۸۸

خوانندگی ترانهٔ تیتراژ فیلم محاکمه در خیابان به کارگردانی مسعود کیمیایی / ۱۳۸۹

خوانندگی تیتراژ فیلم سینمایی «گام‌های معلق» به کارگردانی شهرام شاه‌حسینی / پخش سال ۱۳۸۹ از شبکه ۳سیما

بازی در نقش اصلی فیلم «طهران تهران» به کارگردانی مشترک داریوش مهرجویی و مهدی کرم‌پور / (اکران بهار ۱۳۸۹)

خوانندگی و نقش اصلی فیلم “بوی گندم (اینجا تاریک نیست)” به کارگردانی محمد رضا خاکی/ ۱۳۸۹

خوانندگی تیتراژ فیلم سینمایی «کیفر» به کارگردانی حسن فتحی / ۱۳۸۹

خوانندگی تیتراژ سریال قلب یخی با آهنگ کارن همایونفر و شعر یغما گلرویی / ۱۳۸۹

انتشار آلبوم «ساعت ۲۵ شب» / مهرماه ۱۳۸۹

برندهٔ تندیس حافظ جشن سینمایی دنیای تصویر برای سومین بار برای ترانه فیلم طهران تهران / مرداد ۱۳۹۰

انتشار آلبوم «ساعت فراموشی» / آبان ۱۳۹۰

آهنگسازی و خوانندگی در نمایش کمی بالاتر / دی و بهمن ۱۳۹۰

انتشار رمیکس آهنگ چرا یادم نمیاد با تنظیم مازیار سارمه ١٣٩٠

خوانندگی تیتراژ سریال «ساخت ایران» به کارگردانی حسین لطیفی / تابستان ۱۳۹۱

انتشار آلبوم «خاطرات مبهم» / اسفند ۱۳۹۱

خوانندگی تیتراژ فیلم سینمایی «خودزنی» به کارگردانی احمد کاوری / تابستان ۱۳۹۲

خوانندگی تیتراژ اول و آخر سریال یادآوری به کارگردانی حجت قاسم‌زاده برای شبکه آی فیلم / پاییز ۱۳۹۲

خوانندگی تیتراژ فیلم سینمایی «متروپل» به کارگردانی مسعود کیمیایی / پاییز 1392

خوانندگی تیتراژ فیلم سینمایی «خط ویژه» به کارگردانی مصطفی کیایی / زمستان ۱۳۹۲

انتشار آلبوم «ساعتا خوابن» / اسفند ۱۳۹۲

خوانندگی در تئاتر «در روزهای آخر اسفند» به کارگردانی محمد رحمانیان / اسفند ۱۳۹۲

خوانندگی ترانه «وطن یعنی» برای تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل / بهار ۱۳۹۳

خوانندگی ترانه «پرچم» ترانه رسمی کاروان ایران در بازیهای آسیایی اینچئون ۲۰۱۴ / تابستان ۱۳۹۳

خوانندگی تیتراژ سریال جاده چالوس و پخش کلیپ تصویری آن برای نخستین بار از تلویزیون / پاییز ۱۳۹۳

انتشار آلبوم «سلول شخصی» / دی ۱۳۹۳

برنده نخستین جایزه ققنوس برای آهنگسازی ترانه کافه رؤیا / دی ۱۳۹۳

خوانندگی تیتراژ فیلم «۳۶۰درجه» به کارگردانی محمدسام قریبیان / زمستان ۱۳۹۳

خوانندگی تیتراژ فیلم «چهارشنبه خون به‌پا می‌شود» به کارگردانی حماسه پارسا / زمستان ۱۳۹۳

خوانندگی تیتراژ سریال «تعبیر وارونه یک رؤیا» به کارگردانی فریدون جیرانی و آهنگسازی بهزاد عبدی / مرداد ۱۳۹۴

خوانندگی کنسرت ارکسترال «شب موسیقی فیلم مسعود کیمیایی» به رهبری بهزاد عبدی / مرداد ۱۳۹۴

انتشار آلبوم تصویری «نوستالژی» / شهریور ۱۳۹۴

خوانندگی تیتراژ فیلم من ناصر حجازی هستم…. کاری از امیر رفیعی / زمستان ۱۳۹۴

انتشار آلبوم «دوئل در آینه» / خرداد ۱۳۹۵

آهنگسازی و خوانندگی  به کارگردانی علیرضا افخمی/ ۱۳۹۵

اجرای ترانه در مراسم متعدد سینمایی: جشن دنیای تصویر/جشن منتقدین سینمای ایران/جشنواره فیلم شهر/جشن خانه سینما/بزرگداشت ناصر حجازی/یادمان استاد نوری/جشنواره‌های فیلم فجر

او با ترانه سرایانی چون پویان بوترابی و مهدی ایوبی همکاری کرده است

خوانندگی و بازی در فیلم سینمایی تیک آف به کارگردانی مهدی کرم پور (1396)

بیوگرافی رضا یزدانی

آلبوم های رضا یزدانی

    شهر دل (۱۳۷۹)
    پرنده بی پرنده (۱۳۸۲)
    هیس (۱۳۸۵)

    ساعت ۲۵ شب (۱۳۸۹)
    ساعت فراموشی (۱۳۹۰)
    خاطرات مبهم (۱۳۹۱)

    ساعتا خوابن (۱۳۹۲)
    سلول شخصی (۱۳۹۳)

    “نوستالژی (تصویری)” (۱۳۹۴)
    دوئل در آینه (۱۳۹۵)

رضا یزدانی و مصطفی زمانی و مهتاب کرامتی

رضا یزدانی و مصطفی زمانی و مهتاب کرامتی بازیگران سینما

فیلمهای سینمایی رضا یزدانی و بازیگری اش

طهران تهران (۱۳۸۸)
بوی گندم (۱۳۸۹)


 سوفی و دیوانه

بیوگرافی رضا یزدانی و همسرش +عکسها و فعالیت ها