چندی پیش یکی از بازیگران پیشکسوت ایرانی، نقی سیف جمالی، از بین ما رفت و ما در این مقاله از مکعب یخی عکس های مراسم تشییع نقی سیف جمالی را برای شما منتشر کرده ایم. پورتال وهاران درگذشت نقی سیف جمالی را به خانواده ایشان و به جامعه هنرمندان تسلیت می گوید. روحش شاد و یادش گرامی
مراسم تشییع پیکر نقی سیفجمالی (بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون) صبح امروز (۷ اردیبهشت) با حضور هنرمندان و دوستدارانش از مقابل تالار وحدت برگزار شد.
در مراسم تشییع پیکر نقی سیفجمالی (بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون) بهزاد فراهانی در این مراسم گفت: من برای اولین بار است که جامعه تئاتری متحد، دلبسته و دورهم میبینم. در این مراسم بزرگان ادبیات و هنر را از دستههای متفاوتی میبینم که میتوان آنها را از سرانشان شناخت. به ویژه دوست قدیمیام محمدعلی امانی که ۳۸ سال زندان را هم تحمل کرد. اینها همه امکانپذیر نبود به جز مسئله عشق که درست همان چیزی است که جماعت اهل هنر را جایی کشانده که گفتنش سخت است.
فراهانی، نقی سیفجمالی را عضو اصلی گروه تئاتر کوچ خواند و گفت: این گروه حلقهای بود که همه ما را که سوگوار نقی سیفجمالی هستیم به صورت متحد دور هم جمع کرد.
این بازیگر تئاتر؛ سینما و تلویزیون خاطرنشان کرد: عاشقی نقی به دلیل عشق به سوسیالیسم بود. او عاشق آرمان و اندیشهاش بود و مطالعهاش در این رشته از بسیاری ازهنرمندان بیشتر بود. او هیچ چیز را نمیگفت که خودش به آن عمل نکند و این را تمام بیابان ری تا ورامین و درختان کوچک آن به خوبی میشناسند.
فراهانی، نقی سیفیجمالی را اسطوره وحدت خواند و گفت: او آنقدر با گذشت بود که در بسیاری از عرصهها بدون طلب پول همه توانش را میگذاشت. نقی سیفجمالی سنبل اخلاق آرتیستی بود که امروز در کشور ما غارت شده است. من از کنش عالی انسانی و از دیسیپلین و اخلاق او بسیار آموختم.
این بازیگر ادامه داد: نقی عاشقی کاری کارستان بود که او به انسانها یاد میداد. حتی در آخرین کارمان با اینکه مشکلاتش را میدانستم اما تا آخرین روز سر تمرین میآمد و خیلی زودتر از بقیه هم خودش را به تمرینها میرساند. کسی چیزی به جز ارجمندی چنین هنرمندی را از او نمیدیدیم.
فراهانی با بیان اینکه او عشقی داشت که به زندگی دلبستگی ایجاد میکرد، گفت: زندگی متاسفانه در این کشور تلخ است و هیچ آرتیست متعهدی نیست که به او و شور ساده زندگیاش گواهی ندهد. کسی که برای تمرین هر روز تا ورامین میرفت و میآمد و برای کسی درد دل نمیکرد و از هیچ چیز نمینالید؛ نه از تنگدستی ما هنرمندان تئاتر و نه از دغدغههایی که کار برایمان ایجاد میکرد. نقی سیفجمالی آنقدر عاشق بود که جز تئاتر به هیچ چیز دیگری نمیاندیشید.
فراهانی به بیان خاطرهای از نقی سیف جمالی پرداخت و گفت: یادم است زمانی که مادر او فوت کرد؛ در نمایشی در تالار سنگلج نقش سیاه را بازی میکرد. وقتی مادرش را به خاک سپردند و روی صحنه برگشت همه به او گفتیم لحظههای طنز را فراموش کن اما وقتی روی صحنه رفت زیباترین و قشنگترین سیاه عمرش را بازی کرد.
این بازیگر پیشکسوت تئاتر به بیان خاطره دیگری پرداخت و گفت: یکبار به دعوت دوستانی از جنوب کشور باید با گروه تئاتر کوچ به اهواز میرفتیم اما یکی از بازیگران که نقش اصلی را برعهده داشت؛ گفت من از هواپیما میترسم و ما نگران بودیم که نتوانیم نمایش را اجرا کنیم اما نقی به من گفت که غمات نباشد و خودش جای بازیگر اصلی را گرفت و تنها با یک تمرین نقش را به خوبی بازی کرد.
فراهانی با بیان اینکه نمیشود وجود نقی سیفجمالی را نادیده گرفت، گفت: او اسطورهی عاشقی و مجسمهی مهربانی بود و من برای اولین بار است که در چنین مراسمی درباره سیاست حاکم بر تئاتر نمیتوانم حرف بزنم و تنها راهم گفتن از مهربانی نقی است.
پرویز پرستویی که به عنوان نماینده گروه تئاتر کوچ در این مراسم سخن میگفت؛ ضمن تسلیت درگذشت این هنرمند گفت: افتخار من این بود که با نقی سیفجمالی قبل از اینکه گروه تئاتر کوچ شکل بگیرد؛ کارمان را در مرکز تئاتر عرفان نازیآباد آغاز کردیم، با نمایشی از نمایشنامه غلامحسین ساعدی و به کارگرانی علاءالدین رحیمی.
پرستویی با اشاره به اینکه زمینه اجرای تئاتر آندو بسیار زیاد است، گفت: اگر در دوی ماراتن شرکت میکردیم من و نقی سیفجمالی حتماً قهرمان میشدیم چون زمانش را داشتیم و باید تمام مسیر را پیاده میرفتیم.
این بازیگر تئاتر و سینما با بیان اینکه اکنون یک نفر در بهشتزهرا منتظر نقی سیفجمالی است، گفت: قبل از درگذشت نقی وقتی که در بیمارستان بود با او صحبت میکردم. قصد ندارم از شکواییهاش در آن روزها بگویم اما وقتی دوباره به بیمارستان منتقل شد و خانوادهاش با من تماس گرفتند و خبر درگذشتش را دادند، گفتند قرار است نقی را کنار مرتضی مسجدجامعی دفن کنند و همه گفتند باید از پرویز پرستویی اجازه بگیرید و من گفتم حتماً و نیازی به اجازه ندارد.
پرستویی ادامه داد: مرتضی مسجدجامعی از ستونهای گروه تئاتر کوچ بود. من و مرتضی قول و قرارهایی داشتیم اما وقتی به من گفتند نقی سیدجمالی کنار او دفن شود؛ گفتم حتما باید این اتفاق بیفتد چون هر دوی آنها آدم ویژهای بودند. الان میدانم که مرتضی منتظر نقی نشسته و نقی سیفجمالی تنها نیست؛ خوشا به سعادتش.
علی مرادخانی (معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) نیز در این مراسم با بیان اینکه امیدوارم تا زمانی که در قید حیات هستیم هنرمندان قدر همدیگر را بدانند، گفت: بهزاد فراهانی آدم سادهپسندی نیست و سخت است کسی را قبول کند پس وقتی اینطور در مورد نقی سیفجمالی صحبت میکند؛ نشان میدهد که او چقدر آدم متفاوتی بوده است.
مرادخانی، نقی سیفجمالی را انسان بسیار باوقار و با اخلاقی توصیف کرد و گفت: آنچه که از انسان بهجا میماند همین است که در چنین روزی و در تشییع پیکرش مردم اینگونه جمع شوند و فضا و شرایط منقلب باشد. این نشان میدهد که نقی سیفجمالی در مباحث رفاقتیاش بسیار ارزشمند و ارجمند بود.
معاون هنری وزیر ارشاد با بیان اینکه برای هنرمندان عزیز همیشه تنگناهایی وجود دارد و مشکلاتی هست اما همگی تلاش میکنیم که به نحوی شرایط بهتر از قبل شود، صحبتهای خود را با تذکر و دعایی در حق نقی سیفجمالی پایان داد.
حسن ریاضی پزشک (هنرمند و از دوستان نقی سیفجمالی) در این مراسم گفت: در اینجا هنرمندان از نقی گفتند. من و نقی همسال هستیم یعنی در یک سال متولد شدهایم. من با نقی دوست و یار غار بودیم و هستیم. من و نقی فامیل و همروستا بودیم اما همه آنها بیشتر رفیق هم بودیم. نقی سیفجمالی آنطور که بزرگان این جمع میدانند بچه جنوب شهر بود و من هم، وقتی گروه تئاتر کوچ تشکیل شده بود من و نقی میدویدیم که به تمرین و نمایش دیر نرسیم؛ به شوش، راهآهن و نازیآباد.
ریاضی خطاب به بهزاد فراهانی گفت: شما تئاتر از لالهزار و سنگلج را به جنوب شهر آوردید و ما را با تئاتر آشنا کردید. یکی از کسانی که تئاتر را در جنوب شهر به ما شناساند؛ نقی سیفجمالی بود. من باور نمیکنم که نقی مرده است و نمیخواهم باور کنم چون عشق ابدیترین چیزی که زندگی انسانی آفریده در او بود و این زندگی وقتی با عشق و داخل انسانهایی میآید آنها را زیباتر میکند. اگر هنرمند باشید این زندگی و عشق صدچندان زیباتر هم میشود. هنر عشق و زندگی با هم توامان است و هیچ وقت این دو نمیمیرند برای همین نقی نمرده است چون تئاتر خوبی و نیکی را برای ما به جا گذاشته است.
ریاضی ادامه داد: نقی سیف جمالی همان کسی بود که وقتی دوست ساعت با جمعی مینشست انگار صد سال بود که با آنها آشناست. او مردمی بود، آرمان داشت و در راه آرمان و هنرش همه چیز را فدا کرد. هرچند که او دوران فطرت و کمکاری داشت اما این اواخر خیلی فعال شده بود. امروز آنچه از نقی سیفجمالی مانده و برای هنرمندان مهمترین مسئله است انسان بودن اوست.
اصغر همت (مدیرعامل خانه تئاتر) که اجرای این مراسم را برعهده داشت، پس از پخش فایل صوتی کوتاهی که در آن نقی سیفجمالی ترانه ترکی آیریلیق را با بغض و گریه میخواند، گفت: نقی سیفجمالی را بدون صدایش نمیتوان تصور کرد. او یک ماه قبل این ترانه را جوری خواند که انگار میدانست وقت رفتنش چه زمانی است.
همت با بیان اینکه شب گذشته که مشغول تدارک برنامههای جشن خانه تئاتر بودیم متوجه شدیم منوچهر بهروج هنرمند دیگرمان درگذشت، گفت: انگار ملکالموت حرف ما را جدی نگرفته و هنرمندان را ول نکرده است که اینطور عزیزان هنرمند را از دست میدهیم.
در این مراسم مانی حقیقی، ایرج راد، قطبالدین صادقی، فرهاد اصلانی، میکائیل شهرستانی، سعید داخ، بهنام تشکر، شکرخدا گودرزی، پیمان شریعتی، مائده طهماسبی، اتابک نادری و بیوک میرزایی حضور داشتند.